زنان
خطری که زنان ایرانی را تهدید می کند جدی است باید آگاه باشید باشید واز برنامه هایی که برای نابودی فرهنگ ایران است آگاه شوید
| ||
|
بسم الله الرّحمن الرّحیم =-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-= اختر تابان عرفان =-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
گوهر رخشان ايمان زينب(س) است
اختر تابان عرفان زينب(س) است
بردباري شرمگين از همتّش
روي او تفسيري از «الله نور 1»
شد به گيتي نور حق پرتو فکن
آبروي آفرينش را فزود
نام او سر لوحه ديوان عشق
وز شرار عشق، جانش سوخته
عشق سرگردان شده در کار او
توتياي چشم جان، خاک رهش
دختر والاي زهراي بتول
نقش بر لوح دلش نام حسين
بسته پيمان با خدا روز الست
تا به راهش بگذرد از هر چه هست
وصف صبر او برون از حدّ حرف
کرد دين را زنده در دنيا حسين
بود چون زينب در آن نقش آفرين
بود اين نهضت قيامي ناتمام
شد خجل از صبر او کرب وبلا 2
رنج پيش او سپر انداخته درد و محنت رنگ پيشش باخته
روز عاشورا به او چشم اميد
دوختند از پيرو برنا هر شهيد
اوفتاده قطعه قطعه، چاک چاک
جز خدا در خاطرش جايي نداشت
هيچ مشکل پيش او مشکل نبود
آتشي در جان، جهان افروز داشت
معني عشق مجسّم زينب است
و آن تجلّيهاي جان افروز او
بيشتر از پيشتر شد سخت کوش
گاه در کوفه گهي در شام رفت
از سر پاک شهيدان سايبان
آتشي از خطبهاش در شام زد
در فصاحت چون علي(ع) اعجاز کرد
شد چو شب در شام، روز اهرمن
زينب است آري الي يوم القيام 3
همچو خورشيد فلک تابنده کن
منبع: آوینی =-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-= =-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-= جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صلواتی هدیه نمایید... "اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم" =-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
پی نوشت ها : 1. الله نور... . اشاره است به آيه مبارکه: الله نور السموات و الارض؛ «خداوند متعال نور و روشنايي آسمانها و زمين است». (آيه 37 سوره نور) برچسبها:
به نام خدا
شعر
يا رب به علي بن ابيطالب و آل آن شير خدا و بر جهان جل و جلال
کاندر سه مکان رسي به فرياد همه اندر دم نزع و قبر و هنگام سوال
اي بار خدا به حق هستي شش چيز مرا مدد فرستي ايمان و امان و تن درستي فتح و فرج و فراخ دستي
يارب بدو نور ديده پيغمبر يعني بدو شمع دودمان حيدر
بر حال آن از عين عنايت بنگر دارم نظر آنکه نيفتم زنظر
هنگام سپيده دم خروس سحري داني که چرا همي کند نوحه گري
يعني که نمودند در آيينه صبحش گز عمر شبي گذشت و تو بي خبري
اگر زرين کلاهي عاقبت مرگ به تخت ار پادشاهي عاقبت مرگ
گرت نقش سليمان در نگين است در آخر خاک راهي عاقبت مرگ
برچسبها:
بی هیچ آلایشی… بی هیچ آرایشی! او خواست که من زن باشم… که بدوش بکشم بار تو را که مردی و برویت نیاورم که از تو قویترم… من زنم… من ناقص العقلم… با همین عقل ناقصم از چه ورطه هایی که نجاتت نداده ام و تو عقلت کاملتر از من بود!!! من زنم... یاد گرفته ام عاشقت بمانم و همیشه متهم به هرزگی شوم... حال آنکه تو بی آنکه عاشقم باشی تظاهر کردی با من خواهی ماند! من زنم... کوه را حرکت میدهم بدون اینکه کلمه ای از خستگی و دلسردی به زبان آرم و تو همواره ناراضی و پرصدا سنگریزه ها را جابجا میکنی چرا که تو نیرومند تری!!! من زنم... وقت تولد نوزاد ... تلخی بیداری شبها بر بالین فرزندمان... سکوت و صبر در زمان خشم تو مال من، لذتهای شبانه... خوابهای شیرین و افتخار مردانگی مال تو! عادلانه است نه؟؟؟ من زنم... آری من زنم... او خواست که من زن باشم ... همچنان به تو اعتماد خواهم کرد... عشق خواهم ورزید... به مردانگی ات خواهم بالید ... با تمام وجود از تو دفاع خواهم کرد... پشتیبانت خواهم بود... و تو مرد بمان! این راز را که من مرد ترم به هیچ کس نخواهم گفت!!! برچسبها: [ 1 شهريور 1391برچسب:شعر, ] [ 2:26 ] [ بنده ی خدا ]
بسم الله الرحمن الرحیم در انتظار فرج
اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعا برچسبها: بسم الله الرحمن الرحیم
ای تاج سر عالم و آدم زهرا / از کودکی ام دل به تو دادم زهرا
بی تو با شمع علی تا به سحر می سوزد
آه زهرا تا ابد جاری بود / دست مولا تشنه یاری بود
در جهان تا زنده ام گویم ثنای فاطمه / دست حاجت می برم سوی خدای فاطمه
آنان که بر این خانه هجوم آوردند / در خاک نهال کینه را پروردند
کاش از قلبم به قلبش راه داشت / کاش زهرا هم زیارتگاه داشت
ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم
اللهم عجل لولیک الفرج برچسبها: باد پاییزی اگر برگ خزان را می برد مهر زهرا هم گناه شیعیان را می برد . . . فاطمیه آمدوآن مونس و همدم کجاست؟ شمع میپرسد ز پروانه گل نرگس کجاست؟ در عزای مادرت یابن الحسن یکدم بیا ، تا نپرسد این جماعت بانی مجلس کجاست ********************* یا علی جان تربت زهرا کجاست؟ / یادگار غربت زهرا کجاست؟ تا ز نورش دیده را روشن کنم / بر مزارش شعلهها بر تن کنم . . . ************************ ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم مامور برای خدمت زهرائیم روزی که تمام خلق حیران هستند ما منتظر شفاعت زهرائیم ******************** خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است. باز دیدم که فاطمه نیست. نه، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست. *************************** فاطمیه قصه گوی رنجهاست / فاطمیه تفسیر سوز مرتضی ست فاطمیه شعر داغ لاله است / قصه ی زهرای ۱۸ ساله ست فاطمیه شرح دیوار و در است / دفتر در مقام سخت زینب پرور است . . . *********************** دل از غم فاطمه توان دارد ؟ نه / و ز تربتِ او کسی نشان دارد؟ نه آن تربتِ گمگشته به بَر، زوّاری / جز مهدی صاحب الزمان دارد؟ نه . . ************** نمایان شد ز خط آتش و دود / که جرم فاطمه حب علی بود پس از زهرا علی بی همزبان شد / اسیر امتی نامهربان شد . . . ****************** چه تعبیری خدا در نقطه دارد/ که تفسیری جدا هر نقطه دارد به تعداد بهار عمر زهرا(س) / همین اندازه کوثر نقطه دارد . . . (سوره ی کوثر ۱۸ نقطه دارد)
برچسبها: [ سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:شعر , ] [ 21:26 ] [ بنده ی خدا ]
شوخی کردن با شعر شاعران و خود شاعران کار سختی است. بخصوص آن دسته از شاعران که دستی هم در طنازی دارند. حالا اینکه بنده نگارنده با چه جرأتی برداشته با شعر سعید بیابانکی که نهتنها شاعر چیرهدستی است، بلکه طنزپرداز برجستهای هم هست، شوخی کرده، خودش برای خودش یکی از معماهای پیچیده است.
به گزارش «امروزی ها» تهران امروز نوشت: شوخی کردن با گشت ارشاد، از شوخی کردن با شاعران هم سختتر است. حالا حساب کنید اینکه همین بنده نگارنده برداشته در بیت آخر این شعر، با گشت ارشاد و دستگیری پوشندگان مانتوی کوتاه و غیره هم شوخی کرده است، دیگر برای خودش معما در معمایی است. واقعاً چی باقیمانده است؟ خب، این سوال، سوال مبهمی است. باید دید منظور این است که از چی، چی باقیمانده است. به هر تقدیر چیزهای بسیاری وجود دارد که بخشهای کمی از آنها هنوز باقیمانده است و اگر بخواهیم بیشتر توضیح بدهیم باید خطوط قرمز را بالکل زیر پا بگذاریم، که امکانش نیست. لذا تا توضیح بیشتری ندادهایم شعر را بخوانید و استفاده کنید: مولانا سعید بیابانکی فرموده است: جاده ماندهست و من و این سرِ باقیمانده رمقی نیست در این پیکر باقیمانده بنده معروض میدارد: جاده ماندهست و من و این خرِ باقیمانده این خرِ دربدرِ لاغر باقیمانده خر من! خودخوری و صبر و تحمل تا کی؟ پرده بردار از آن عرعرِ باقیمانده خرتر از تو منم اینجا، که کنارت ماندم و نرفتم ز همان معبر باقیمانده اژدها بودم و دارای سهتا کله، ولی منم اکنون و همین یک سرِ باقیمانده ناگهان کرک و پرم ریخت، کجا؟ توی هوا چه کنم حالا با این پر باقیمانده؟ «خارج قسمت» من بود که یغما شد و رفت منم اکنون و دو صف لشکر «باقیمانده» غیر از آن مانتوی کوتاه همه معروفند نهی کن نهی از این منکر باقیمانده برچسبها:
ولادت منجي بشريت ، اميد مستضعفان جهان ، عدالت گستر کل ، مجري کامل احکام الهي ، نور غالب بر سياهي و ظلمت ، حضرت بقيه الله الاعظم حجه ابن الحسن العسگري عج الله تعالي فرجه الشريف بر همه شيعان و رهروان راستين و منتظران آماده ظهورش مبارک باد جز خم ابرويش هيچ محرابي ندارم جز غم هجران رويش من تب و تابي ندارم گفتم اندر خواب بينم چهره چون آفتابش حسرت اين خواب در دل ماند چون خوابي ندارم سر نهم بر خاك كويش جان دهم در ياد رويش سر چه باشد جان چه باشد چيز نايابي ندارم پاداش مجاهد شهيد در راه خدا بزرگتر از پاداش انسان عفيف پاكدامني نيست كه قدرت انجام گناه را دارد اما آلوده به گناه نميشود . همانا انسان عفيف پاكدامن فرشته اي از فرشتگان خداست.
خواهرم! ای دختر خوب وطن گوش کن!من باتو دارم یک سخن تو گل خوشبوی این بوم و بری تو مسلمانی،به دین حیدری الگوی ما فاطمه دخت نبیست همسر خوب و وفادار علیست ما که هستیم پیرو آیین ودین بین چه می گوید به تو شرع مبین گفته قرآن: یا نساء العالمین روی خود پوشان به چادر این چنین تا نبینی از هوس رانان عذاب بهترین کارت بود حفظ حجاب... برچسبها: خداحافظ گل لادن .تموم عاشقا باختن ببین هم گریه هام از عشق .چه زندونی برام ساختن خداحافظ گل پونه .گل تنهای بی خونه لالایی ها دیگه خوابی به چشمونم نمی شونه یکی با چشمای نازش دل کوچیکمو لرزوند یکی با دست ناپاکش گلای باغچمو سوزوند تو این شب های تو در تو . خداحافظ گل شب بو هنوز آوار تنهایی داره می باره از هر سو خداحافظ گل مریم .گل مظلوم پر دردم نشد با این تن زخمی به آغوش تو برگردمنشد تا بغض چشماتو به خواب قصه بسپارم از این فصل سکوت و شب غم بارونو بردارم نمی دونی چه دلتنگم از این خواب زمستونی تو که بیدار بیداری بگو از شب چی می دونی تو این رویای سر دم گم .خداحافظ گل گندم تو هم بازیچه ای بودی . تو دست سرد این مردم خداحافظ گل پونه . که بارونی نمی تونی ...طلسم بغضو برداره .از این پاییز دیوونه خداحافظ .....! خداحافظ همین حالا، همین حالا که من تنهام خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمامخداحافظ کمی غمگین، به یاد اون همه تردید به یاد آسمونی که منو از چشم تو میدیدخداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رؤیا ها بدونی بی تو و با تو، همینه رسم این دنیا خداحافظ خداحافظ برچسبها: [ سه شنبه 27 تير 1391برچسب:شعر, ] [ 16:42 ] [ بنده ی خدا ]
روزگارت باد شیرین! شاد باش دست کم یک شب تو هم فرهاد باش آه! در شهر شما یاری نبود قصه هایم را خریداری نبود!!! وای! رسم شهرتان بیداد بود شهرتان از خون ما آباد بود از درو دیوارتان خون می چکد خون من، فرهاد، مجنون می چکد خسته ام از قصه های شوم تان خسته از همدردی مسموم تاناینهمه خنجر دل کس خون نشد این همه لیلی، کسی مجنون نشد آسمان خالی شد از فریادتان بیستون در حسرت فرهادتان کوه کندن گر نباشد پیشه ام بویی از فرهاد دارد تیشه ام عشق از من دور و پایم لنگ بود قیمتش بسیار و دستم تنگ بود گر نرفتم هر دو پایم خسته بود تیشه گر افتاد دستم بسته بودهیچ کس دست مرا وا کرد؟ نه! فکر دست تنگ مارا کرد؟ نه! هیچ کس از حال ما پرسید؟ نه! هیچ کس اندوه مارا دید؟ نه! هیچ کس اشکی برای ما نریخت هر که با ما بود از ما می گریخت چند روزی هست حالم دیدنیست حال من از این و آن پرسیدنیست گاه بر روی زمین زل می زنم گاه بر حافظ تفأل می زنمحافظ دیوانه فالم را گرفت یک غزل آمد که حالم را گرفت: " ما زیاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم" برچسبها: [ سه شنبه 27 تير 1391برچسب:شعر, ] [ 16:40 ] [ بنده ی خدا ]
|
|
[ طراح قالب : صالحون | Weblog Themes By : Salehon.ir ] |