زنان
خطری که زنان ایرانی را تهدید می کند جدی است باید آگاه باشید باشید واز برنامه هایی که برای نابودی فرهنگ ایران است آگاه شوید
| ||
|
هر چند عوامل بیرونی متعددی در بروز
بدحجابی مؤثرند، اما نهادینه شدن ارزشهای درونی میتواند خنثیکنندهی
عوامل بیرونی باشد. مشاهدهی بدحجابیها در جامعه، هر چند با اذعان به این
نکته که تعدد این افراد کم است، مؤید این نکته خواهد بود که برآیند عوامل
بیرونی و درونی تضعیف باورهای مذهبی و ارزشهای دینی را نشانه رفتهاند گروه فرهنگی – اجتماعی برهان/ زهرا چیذری؛ با نگاهی به جامعهی امروز و مقایسهی وضعیت حجاب و عفاف در دههی چهارم انقلاب با دهههای قبلی، درمییابیم شرایط مساعدی را در سطح جامعه مشاهده نمیکنیم و هر چند تعداد هنجارشکنان عرصهی حجاب و عفاف زیاد نباشد، اما نمود اجتماعی این قشر، که بخشی آسیبدیده و بخشی نیز سازماندهیشده هستند، در سطح جامعه ظاهر میشود و به لایهی آشکار اجتماع جلوهای ناخوشایند میبخشد. بدحجابی یک نماد است، نمادی که نمود چالشهای موجود در متن جامعه است و به این شکل و شمایل تظاهر بیرونی یافته است. از سوی دیگر نیز ادامهی روند بدحجابیهای موجود در جامعه پایههای ساختاری اجتماع را با چالشهای جدی مواجه میسازد و حتی در دراز مدت میتواند با تأثیر بر پایههای نهاد خانواده، به عنوان رکن اصلی جامعه، تأثیر بگذارد و در نهایت جامعه را به همان راهی بکشاند که تجربهی شکستخوردهی غرب، امروز میخواهد از آن مسیر باز گردد؛ اما بازسازی ویرانههای جامعهای که اخلاق و ارزشهایش نابود شده است، شاید سخت و حتی گاهی غیرممکن باشد. نگاهی به وضعیت حجاب در گروههای سنی مختلف با نگاهی به وضعیت حجاب گروههای سنی مختلف، میتوان بیشترین بدحجابیها را در میان قشر جوان جامعه مشاهده کرد، البته این رفتار به سنین بالاتر نیز تسری یافته است و به نسبت سالهای گذشته بدحجابی بیشتری در بین سنین بالاتر شاهدیم. هرچند نمیتوان از تأثیر گروه همسالان در این سنین غافل شد، اما نوجوانان و کودکان از پدر و مادر و اطرافیان خود نیز الگوبرداری میکنند و به همان نسبت که بدحجابی بیشتری را در گروههای سنی بالاتر شاهدیم، تسری این مسئله به نوجوانان و جوانان تربیتیافته در دامان مادرانی که خود از حجاب مناسبی برخوردار نیستند دور از انتظار نیست. از سوی دیگر، الگوهای رسانهای ارائهشده برای مباحث عفاف و حجاب نیز اغلب برای نسل جوان اقناعکننده نیستند، به علاوه آنکه گاهی رفتار متفاوت و متضاد این الگوها در برابر دوربین، پشت دوربین و در سطح جامعه تأثیر معکوس بر پذیرش حجاب از سوی جوانان و نوجوانان دارد. به رغم اینها، برای بررسی دقیقتر چرایی بدحجابی میان قشر نوجوان و جوان باید به ویژگیهای روانشناختی این دوران نگاهی داشته باشیم. نگاهی عمیقتر به بدحجابی میل به خودنمایی یکی از ویژگیهای انسانهاست. پدیدهی حجاب با لایههای مختلف فرهنگ، ارتباط تنگاتنگی دارد. دانش، آگاهی و معرفت مبانیای هستند که میتواند در درون فرد تبدیل به اعتقاد و باور شود. تا اینجا تحول در حیطهی ذهن اتفاق میافتد. بعد از اینکه تمایل برای انجام رفتاری در درون فرد به وجود آمد، بسته به شرایط محیطی، آن رفتار شکل میگیرد و به مرور تثبیت و در وجود فرد نهادینه و به فرهنگ تبدیل میشود. بنابراین اگر بخواهیم مقولهی پوشش زن و مرد به خصوص در سنین جوانی در جامعه به فرهنگی ماندگار تبدیل و به صورت ریشهایتر حل و فصل شود، به گونهای که با عوامل بیرونی دستخوش تغییر نشود، باید کلید این چالش را در لایههای فرهنگی جامعه دنبال کنیم. به عبارت دیگر، هر چند عوامل بیرونی متعدد و متنوعی در بروز این پدیده مؤثرند، اما نهادینه شدن ارزشها و اعتقادات درونی میتواند خنثیکنندهی عوامل بیرونی باشد. پس مشاهدهی بدحجابیهای موجود در جامعه، هر چند با اذعان به این نکته که تعدد این افراد کم است، مؤید این نکته خواهد بود که برآیند عوامل بیرونی و درونی تضعیف باورهای مذهبی و ارزشهای دینی را نشانه رفتهاند و بدحجابی یکی از تظاهرات چنین چالشی است. اگر بخواهیم مقولهی پوشش زن و مرد به خصوص در سنین جوانی در جامعه به فرهنگی ماندگار تبدیل و به صورت ریشهایتر حل و فصل شود، به گونهای که با عوامل بیرونی دستخوش تغییر نشود، باید کلید این چالش را در لایههای فرهنگی جامعه دنبال کنیم. بررسی کارنامهی عملکرد 30 ساله برای بررسی عوامل بیرونی بدحجابی، نگاهی به عملکرد و کارنامهی 30 سالهی دولتهای جمهوری اسلامی میتواند ما را به مقصود نزدیکتر کند. انقلاب اسلامی ایران با هدف احیای ارزشها شکل گرفت و همان گونه که انتظار میرفت حجاب نیز به عنوان جلوهای بارز از ارزشهای اسلامی، به درخواست مردم و دستور امام خمینی (رحمت الله علیه)، در کسوت یک قانون درآمد تا تحقق این مهم را امکانپذیرتر نماید. سالهای پس از انقلاب و به خصوص با آغاز جنگ تحمیلی و فضای معنوی حاکم بر کشور، این ارزش اسلامی را در افراد جامعه درونی کرده بود، از همین رو، روزبهروز بر رونق حجاب و عفاف افزوده میشد. با پایان یافتن دوران دفاع مقدس و ورود به دوران سازندگی، توجه دولت و به تبع آن مردم از مفاهیم معنوی به مسائل مادی معطوف شد. در این دوران، دولت تمام هموغم خود را برای سروسامان بخشیدن به ویرانیهای حاصل از جنگ گذارد، اما در این بین ریشهی برخی باورهای مذهبی در میان مردم استواری خود را از دست داد. شاید یکی از دلایل دستور اسلام برای انجام روزانهی عبادتها این باشد که شاداب ماندن روحیهی معنوی، اعتقادات و باورها نیازمند تکرار و تمرین و گاهی بازنگری و بهروزرسانی است اما در دوران سازندگی از این مهم غفلت شد. این وضعیت در دوران اصلاحات، به دلیل کار گستردهی فرهنگی برای دور کردن جامعه از فضای ارزشی، شدت بیشتری گرفت. در این دوران، ظهور و فعالیت ماهوارهها در کنار رسانههای داخلی همچون روزنامههای زنجیرهای شدت گرفت. کمکم با گسترش هجمههای رسانهای ضد مقدسات و کمرنگ شدن باورهای دینی در میان برخی از طبقات جامعه، بدحجابی نمود بیشتری یافت و زنان و دختران بدحجاب در خیابانها ظاهر شدند. برخی از این افراد ساماندهیشده و برخی دیگر پیرو بودند، اما نکتهی مهم در این میان آمادگی جامعه برای ظهور پدیدهی بدحجابی، با استخدام برخی زنان و دختران، برای عادیسازی و اشاعهی این وضعیت بود. پس از 8 سال غفلت از پرداختن به مسائل معنوی و 8 سال کار هدفمند برای تغییر باورها و ارزشها، اکنون فضای کلی جامعه اجازه میداد تا به مرحلهی تازهای ورود یابد و آن تزریق مظاهر بدحجابی به بدنهی جامعه بود. در نهایت، دولت نهم با شعار «عدالت محوری» به میدان آمد، شعاری که تداعیگر خاطرات خوش دوران آغاز انقلاب بود و انتظار میرفت فضای ارزشی جامعه به آن دوران باز گردد، اما چنین اتفاقی نیفتاد و به رغم خواستهی صریح عموم مردم برای اصلاح پدیدهی بدحجابی، هیچ حرکت مثبتی در این راستا مشاهده نشد. در دوران اصلاحات، ظهور و فعالیت ماهوارهها در کنار رسانههای داخلی همچون روزنامههای زنجیرهای شدت گرفت. کمکم با گسترش هجمههای رسانهای ضد مقدسات و کمرنگ شدن باورهای دینی در میان برخی از طبقات جامعه، بدحجابی نمود بیشتری یافت و زنان و دختران بدحجاب در خیابانها ظاهر شدند. از سوی دیگر، همزمانی ابلاغ مصوبهی 427 با آغاز به کار دولت نهم، اجرا نشدن محتوای این مصوبه را بیشتر به رخ میکشید. مصوبهای مهجور حجاب و عفاف یکی از مقولاتی است که از ابتدای تشکیل حکومت اسلامی در کشورمان کانون توجهات بوده است. بنابراین بروز پدیدهی بدحجابی به مفهوم این است که یا نگاه مناسب و کارشناسیشدهای به مقولهی حجاب به عنوان تجلی ظاهری ارزشهای نهادینهی اسلامی وجود نداشته است و یا در درونی و پایدار کردن مفاهیم موجود به ویژه برای نسل جوان با چالش مواجهیم. مصوبهی 427 شورای عالی انقلاب فرهنگی یکی از کاملترین مصوباتی است که به مقولهی عفاف و حجاب پراخته است. این مصوبه تکالیف 26 دستگاه را در حوزهی عفاف و حجاب معین نموده و برای گسترش فرهنگ حجاب و عفاف 300 راهکار ارائه کرده است که هر کدام از این 26 دستگاه به تناسب نقشی که در نهادینه کردن فرهنگ حجاب و عفاف دارند، موظف به اجرای تعدادی از بندهای این مصوبه هستند. پیشینهی این مصوبه به سال 73 بر میگردد و در سال 76 به طور رسمی مصوبهی 427 شورای عالی انقلاب فرهنگی قوام لازم را یافت. با وجود این، 8 سال دیگر طول کشید تا این مصوبه با 16 محورش به دستگاهها ابلاغ شود. از میان این 26 دستگاه، فقط 2 دستگاه مسئولیت سلبی دارند و 24 دستگاه مسئولیتهایشان ایجابی است و صداوسیما با 31 وظیفه در راستای گسترش فرهنگ حجاب و عفاف بیشترین بار مسئولیت را در این زمینه به دوش میکشد، مسئولیتی که اغلب دستگاهها و همچنین صداوسیما نسبت به آن بیتوجهاند. مطابق سیاستگذاریهای این مصوبه، باید حجاب و عفاف به اولویت دستگاههای اجرایی کشور تبدیل میشد. همچنین ابلاغ روشهای اجرایی و تعیین ضوابط و هنجارهای روشن، تعریف استانداردهای فرهنگی مناسب برای ترویج فرهنگ عفاف منطبق با فرهنگ دینی و ملی، وضع قوانین، اصالتبخشی به فرهنگ عفاف و رفع اشکالات قانونی در نحوهی تولید، توزیع و عرضهی پوشاک داخلی و خارجی در کنار نظارت و پیگیری نحوهی اجرای طرح گسترش فرهنگ عفاف به صورت مستمر سیاستهای کلان مصوبهی شورای عالی انقلاب فرهنگی برای گسترش فرهنگ عفاف و حجاب است. اما این مصوبه حتی از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان مبدأ و منشأ تصویب چنین قانونی به طور جدی پیگیری نشد و به طبع آن دستگاههای ذیربط نیز، که گسترهی آنها به اندازهی تمامی دستگاههای اجرایی و سیاستگذار کشور بود، بیش از آنکه به وظایف و راهکارهای تعیینشده در این مصوبه جامهی عمل بپوشانند، در جنجالهای سیاسی موجود در جو کلی جامعه در دولتهای نهم و دهم، مصوبهی عفاف و حجاب را مسکوت باقی گذاشتند. در این میان، شاید تنها نهادی که به طور نسبی به وظایف خود عمل کرده باشد نیروی انتظامی است. این نیرو نیز تنها به بخش سلبی و برخوردهای انتظامی با پدیدهی بدحجابی پرداخته است، این در حالی است که حتی بندهایی از وظایف نیروی انتظامی در مصوبهی گسترش حجاب و عفاف نیز بر آگاهسازی و فرهنگسازی تأکید دارد. نقطات قوت و ضعف نظام در برابر پدیدهی بدحجابی بررسی کارنامهی عملکردی انقلاب اسلامی، در رابطه با ترویج عفاف و حجاب، فراز و فرودهایی را در عملکرد مسئولان جامعه در قبال این موضوع به تصویر میکشد. هجمههای متعدد خارجی برای تغییر ارزشهای جامعهی اسلامی ایران بزرگترین چالشی است که در زمینهی عفاف و حجاب با آن مواجهیم. این هجمهها، به صور گوناگون، ارزشهای مذهبی موجود در جامعه را هدف گرفتهاند و از طرق مختلف، گاهی با استخدام زنان و دختران جوان بدحجاب، برای عادیسازی بدحجابی برنامهریزی میکنند و بخش عمدهای از برنامهریزیهایشان را نیز از طریق بهکارگیری ظرفیت رسانه به انجام میرسانند. این در حالی است که ما از منظر طراحی مدهای مبتنی بر اصول اسلامی و ملی ضعف داریم و از سوی دیگر رسانههای ما نیز، علاوه بر آنکه از ظرفیت مناسبی برخوردار نیستند، گاهی همسو با سیاستهای کلی جامعه حرکت نمیکنند و بسیاری از مواقع مدهای غیراسلامی از دوربین رسانهی ملی و به خصوص سینما به مخاطب معرفی میشود. این چندگانگی در اجرای قوانین مربوط به حجاب و عفاف در سایر 26 دستگاهی که باید مجری مصوبهی 427 باشند نیز دیده میشود و شاید بتوان ریشهی اجرای ناقص و غیراصولی چنین مصوبهای را در ندیده شدن ضمانتهای اجرایی برای آن جستوجو کرد؛ نکتهای که دامنگیر بسیاری از قوانین اجرانشدهی دیگر نیز هست. با وجود این، به نظر میرسد نقطهضعف مهم دیگر نه در سیاستگذاری که در اجرای مصوبات مرتبط با حجاب و عفاف است. ما از منظر طراحی مدهای مبتنی بر اصول اسلامی و ملی ضعف داریم و از سوی دیگر رسانههای ما نیز، علاوه بر آنکه از ظرفیت مناسبی برخوردار نیستند، گاهی همسو با سیاستهای کلی جامعه حرکت نمیکنند و بسیاری از مواقع مدهای غیراسلامی از دوربین رسانهی ملی و به خصوص سینما به مخاطب معرفی میشود. در مقابل این نقاط ضعف، مهمترین تکیهگاه و نقطهی قوت ما فضای معنوی و مذهبی حاکم بر جامعه است؛ به گونهای که با احیا و نهادینه کردن ارزشهای مذهبی، حجاب با انتخاب خود افراد جایگزین بدحجابی میشود. این مهم نیازمند بهرهبرداری از تمامی ظرفیتهای مذهبی و رسانهای است؛ موضوعی که مدتهاست متولیان فرهنگی به فراموشی سپردهاند و متولیان مذهبی نیز برای توفیق یافتن در این مسیر نیاز به روزآوری زبان گفتوگو با مخاطبان جوان را دارند. روال طیشده در طول سالهای اخیر، بیانگر این است که در مقولهی عفاف و حجاب حرکت رو به عقب داشتهایم و در بهترین حالات نیز تنها توانستهایم، با جریانسازیهای رسانهای، مسکنهایی موقتی را ارائه کنیم و با فرو نشست این امواج بدحجابیها در شکل و شمایل جدید از سر گرفته میشود. تزلزل نظام خانواده ایستگاه آخر بدحجابی بدحجابی مسئلهای فردی نیست که به تصمیم شخصی افراد باز گردد و دلیل وجوب آن در دین آسمانی اسلام نیز همین نکته است و ادامهی روند کنونی با همین شیب و حتی شیبی کمتر از این میتواند سبب گسترش بیبندوباری و فساد در جامعه شود و این آفت، بیتردید، دامن ساختار خانواده را نیز خواهد گرفت. با تزلزل ساختار خانواده، جامعه نیز دچار تزلزل میشود و به سمت فروپاشی حرکت خواهد کرد. ما تجربهی غرب در به هم ریختن ساختار ارزشی را پیش رو داریم و به فرمودهی مقام معظم رهبری، ما در مسئلهی زن و خانواده از غرب طلبکاریم. این مطالبه بر مبنای همین جدایی زن از ساختار خانواده است و بدحجابی، با هدف قرار دادن ارزشها، میتواند مقدمهای برای رشد و گسترش بیبندوباری و فساد و جدا شدن زن به عنوان رکن خانواده از این ساختار مهم اجتماعی باشد و بیتردید این آسیب مقدمهای بر سایر چالشهای خودساختهای است که اکنون غرب در میان آن دستوپا میزند.نظرات شما عزیزان: برچسبها: |
|
[ طراح قالب : صالحون | Weblog Themes By : Salehon.ir ] |