
«تصدقت شوم. الهی قربانت بروم. در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم، متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آینهی قلبم منقوش است. عزیزم، امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوشی در پناه خودش حفظ کند. [حال] من با هر شدتی باشد میگذرد، ولی به حمدالله تاکنون هرچه پیش آمد، خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم. حقیقتا جای شما خالی است. فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراهم نیست که این منظرهی عالی به دل بچسبد… ایام عمر و عزت مستدام. تصدقت. قربانت؛ روحالله» (۱)
چه زیباست که رهبریِ یکی از تأثیرگذارترین انقلابهای معاصر جهان، بر شانههای مردی سنگینی کند و در عین حال، قلب بزرگش سالها فرمانبردار عشق یک زن باشد؛ زنی که از منظر چشمان عالمانهاش، مساوی مرد است و مانند مرد، آزاد در انتخاب سرنوشت و فعالیتهایش. (۲)
زنی که از منظر امام، برای رسیدن به خواستههایش، نیازی به مقابلهی با مردان ندارد و تنها کافیست تا با حفظ شأن و مقام خودش، در بنای جامعهی اسلامیاش با مردان همان جامعه مشارکت کند.
امام در داخل خانواده هم همانقدر آزادی و شأن و منزلت برای زن قائل بودند که در خارج از خانه. همسر بزرگوارشان در مصاحبهای نقل میکنند که امام از همان اوایل زندگی، کاری به مسائل خصوصی ایشان، از جمله انتخاب نوع پوشش و مراوده با دوستان و زمان رفت و برگشت به منزل نداشتند و فقط همسرشان را به انجام واجبات و ترک محرمات در همه حال توصیه کرده بودند. (۳)
زن از دیدگاه امام، انسانی نیست که کرامت و شرافتش زیر پای گفتمان لیبرالیسم و سوسیالیسم له شده باشد و مدام در معرض سودجویی استثمارگران قرار گیرد. «زن»ی که خمینی کبیر تعریف میکند، زنیست که از هرزگی به دور بوده و قرار نیست حضورش در جامعه، مانع ایفای نقش بزرگ مادر بودنش در داخل خانواده باشد.
ایشان وظیفهی مادری و تربیت فرزندان صالح را بزرگترین وظیفهی یک زن معرفی کرده، میفرمایند:
«بچهای که از مادرش جدا شد، پیش هر که باشد، عقده پیدا میکند. عقده که پیدا کرد، مبدأ بسیاری از مفاسد میشود. بسیاری از قتلهایی که واقع میشود، از روی همین عقدههایی است که پیدا میشود و بسیاری از عقدهها از این پیدا میشود.» (۴)
اما با وجود اینکه امام بر مهم بودن وظیفهی مادریِ یک زن اصرار میورزند، حضور فعال بانوان در طول سالهای بعد از انقلاب را هم نادیده نگرفته، زنان را رهبران نهضت اسلامی مینامند و مردان نهضت را خدمتگزار بانوان.

وقت گذاشتن برای بازی کردن با فرزندان، اهمیت دادن به سطح تحصیلات دختران، و احترام به همسر در داخل خانواده، بهویژه در برابر فرزندان، از خصوصیات بارز امام بود.
از این خاطرهی شیرینی که خانم زهرا مصطفوی از پدر نقل میکنند، نمیشود گذشت:
ما اغلب برای ناهار آبگوشت داشتیم، چون امام آبگوشت دوست داشتند، ولی من اصلا آبگوشت دوست ندارم و در منزل همسرم هم جز چندباری که نوههایم آمدند و خواستند برایشان درست کنم، آبگوشت درست نکردهام. یک بار که حدودا هشتنُهساله بودم، فصل تابستان بود و امام وضو گرفته بودند و داشتند از پله بالا میآمدند و من ظرف گوشت کوبیده دستم بود. چشمم که به آقا افتاد، بشقاب را به طرف دیوار پرت کردم و گفتم: “کی گفته هر کس بزرگتر است، باید حرف، حرف او باشد؟ شما چون بزرگترید و آبگوشت دوست دارید، من هم باید آبگوشت بخورم؟” ایشان آمدند بالا و به خانم گفتند: “بچهها را بنشانید و از آنها بپرسید چه غذایی دوست دارند و هرروز مطابق میل یکی از آنها غذا بپزید.” البته به من لقب «کودتاچی» دادند و گفتند: تو کودتا کردی! (۵)
—————————————————-
منابع:
۱- صحیفه امام، ج۱، ص: ۲
نامه [به خانم خدیجه ثقفی (خانوادگی)].
زمان: فروردین ۱۳۱۲/ذیالقعده ۱۳۵۱.
مکان: لبنان، بیروت.
موضوع: خانوادگی.
مخاطب: ثقفی، خدیجه
۲- موسوی خمینی، سیدروحالله، جایگاه زن در اندیشهی امام خمینی(ره)، تهران، مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ چهارم، صفحه ۸۳؛
۳- گفتوگوی سرکار خانم دکتر زهرا مصطفوی، دختر بزرگوار امام با همسر حضرت امام، بانو خدیجه ثقفی، نشریهی «ندا»
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8812230071
4- موسوی خمینی، سیدروحالله، جایگاه زن در اندیشهی امام خمینی(ره)، تهران، مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ چهارم، صفحه ۱۳۶؛
۵- ماهنامهی پاسدار اسلام، خرداد ۱۳۹۰.